جدول جو
جدول جو

معنی ریش سیاه - جستجوی لغت در جدول جو

ریش سیاه
مرد جوان، (ناظم الاطباء)، مقابل ریش سفید، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش سینه
تصویر پیش سینه
قسمت جلو لباس که روی سینه قرار می گیرد، تکۀ پارچه که از زیر گلو تا روی سینۀ طفل بسته می شود، آن قسمت از گوشت که از سینۀ گاو یا گوسفند بریده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روز سیاه
تصویر روز سیاه
کنایه از روز ماتم، روز غم و غصه، روز سختی و محنت، روز سیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گش سیاه
تصویر گش سیاه
سودا از مجموع از چهار خلط یا گش بدن شامل گش سفید یا بلغم، گش زرد یا صفرا، گش سرخ یا خون
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
گونه ای از درخت بید که در جنگلهای ارس و نیز در فلات ایران میروید و نیاز آن به آب کمتر است. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 194 و ج 2 ص 130)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
قسمت قدامی پیراهن جدا آهارزده. پارچۀ آهاردار ضخیمی که جدا بر پیراهن گذارند. قسمتی از پارچه که پیش پیراهن را سازد، قطعۀ پارچه ای که اطفال روی سینه قرار دهند، از زیر گلو بپائین فروهشته تا جامه از آلودگی بر کنار ماند. پیشبند، قسمتی از گوشت جلوی سینۀ گوسفند و گاو و غیره
لغت نامه دهخدا
(مِ)
گیاهی که در روی درخت خصوصاً درخت سیب ودرخت بلوط میروید. (ناظم الاطباء) ، سیم قلب. سیم ناسره: گفت شاها چهل و پنج است تا من پادشاهم هرگز الا خراج دیگر دانگی سیم سیاه به ظلم از کس نستدم. (اسکندرنامۀ نسخۀ سعید نفیسی).
ما یوسف خود نمیفروشیم
تو سیم سیاه خود نگهدار.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(زِ)
کنایه از روز بد. (برهان قاطع) (غیاث اللغات) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) ، روز ماتم. (برهان قاطع) (غیاث اللغات) (از انجمن آرا) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) ، روز نحس. (برهان قاطع) (ازغیاث اللغات) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) ، روز آزار و تشویش. (از برهان قاطع) ، کنایه از ایام عاشقی و هجران. (از لغت محلی شوشتر).
- امثال:
پول سفید برای روز سیاه است، از پس انداز کردن برای روزهای تاریک زندگی نباید غفلت کرد. (از فرهنگ عوام)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
پزشک و طبیب، (ناظم الاطباء)، جراح، (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ص 18)، حجام و جراح، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ دِ)
دهی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 9هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 8هزارگزی جنوب جادۀ دزفول به شوشتر، کنارغربی رود شطیط، در دشت گرمسیری واقع و دارای 200 تن سکنه است. آبش از رود شطیط، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین آن از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
قسمت قدامی پیراهن که جدا آهار زده باشند، قطعه پارچه ای که اطفال روی سینه قرار دهند. از گلو بپایین فرو هشته تا جامه از آلودگی بر کنار ماند، قسمتی از گوشت جلو سینه و گوسفند و گاو و غیره. یا جیب پیش سینه. جیبی که در جامه وسط سینه تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار